لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

۱۳۹۲ چگونه آغاز شد...

سلام دوستای گلم حالتون چطوره دلم واستون یه عالمه تنگ شده بود.امیدوارم سال ۹۲ را به خوبی و خوشی آغاز کرده باشین و هرروزتون قشنگ تر از روز قبل واستون بگذره و همین طور این خوشی ها ادامه داشته باشه. 

از خودمون بگم که خوبیم خدا را شکر.......عید امسال یه کمکی متفاوت بود.به هر حال اولین بار بود که تو خونه عشق لحظه سال تحویل  دو تایی کنار سفره هفت سینمون نشستیم و سال نو را آغاز کردیم.لحظه تحویل سال دو تاییمون لباسای خوشگل پوشیدم و به خودمون کلی رسیدم .فیلم گرفتیم حرف زدیم آرزو کردیم عکس گرفتیم و ......خلاصه لحظات قشنگی بود.بعدشم یه دو روزی عید دیدنی و پیش به سوی شمال.خوب خیلی شلوغ بود ولی در کل بد نبود خوش گذشت و قسمت خیلی خیلی خوبش دیدن دوباره دوستای گلم بود که به گرمی و خوبی ازمون پذیرایی کردن و حسابی ما را خجالت دادن...هنگامه جونم اگه اینجا را میخونی باید بگم شما ماه ترین و مهربون ترین میزبانانی هستین که دیدم حرف ندارین نمرتون بیسته از همتون ممنونم بابت پذیراییتون.ایشالا بتونیم جبران کنیم.دوستت دارم خواهر جونم. 

۸ فروردین هم که تولد همسری بود که شمال بودیم و نشد واسش جشن بگیرم کلی برنامه داشتم واسش.۹ رسیدیم شهر خودمون و شبش مامانمینا دعوتمون کردن که رفتیم دیدیم کیک خریدن و مهمونی و .....منم کادوما از قبل  واسش گرفته بودم .بازی تخته که حسابی عاشقشیم.اون شب خیلی خوش گذشت. 

بعد ۲-۳ روز هم خانواده همسری اومدن و ۱۳ به در هم همگی جمع بودیم و مثل همیشه عالی بود و حسابی ترکوندیم.این چند روزم همین طوری میگذره دیگه......یه جورایی وقت آزاد نداشتم بیام اینجا....دوستتون دارم دوستای خوبم.