لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

باران ـ خونه دار!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

روز و شبای نامزدیمون

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

باران حسودیش گل کرده!

من الان یه عدد باران افسرده هستم!!حالا بگو چرا؟!نشستم کلی کلیپ های عروسی تو سایت 

 y o u t u b e  نگاه کردم شیطون رفته تو جلدم حسودیم گل کرده!!خوب منم دلم از این عروسیای رویایی میخواد!!بهترین تالار واییی نمیدونین چه تالارایی...چه سفره عقدایی ....چه کیکایی....چه ماشین عروسایی!!وای وای وااااااااااااای دلم آب شد!چقدر فیلمبرداراشون حرفه ای بوده چه صحنه های رومانتیک و قشنگی!!حالا من این چیزا را از کجا بیارم!!خوب منم دل دارم!!(البته اینا بگم عروس دامادا ایرانی بودن اما جشن عروسی خارج از کشور بود) 

اینا یادم رفت بگم بعضی از عروس دامادا چقدر با هم قشنگ میرقصیدن!!جالا من هی بشینم جلز ولز کنم که آقای محسن خان بیا یه کم رقص تمرین کنیم واسه عروسیم کو اشتیاق و کمی همت!!! 

آرزو که بر جوانان عیب نیست......منم آرزوی این عروسیا را دارم خوب!! 

 

 

تازه فهمیدیم 17 شهریور روز قیام خونینه!!عجب! اینم از تاریخ عروسیمون!!شاید عوضش کنیم.ضایعست به نظرتون؟!

خاطرات نوروز ۹۱

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

من اومدم

سلام دوست جونیا خوبین؟من که دلم یه عالمه واسه شماها و وبلاگ عزیزم تنگ شده بود و لحظه شماری میکردم زودی بیام اینجا بنویسم!!ما جمعه صبح از مشهد برگشتیم و این چند روزم سرم شلوغ بود و هنوزم هست!به زودی میام خاطرات نوروز ۹۱ را مینویسم و به همتون سر میزنم!!دیدم بچه ها دارن عصبانی میشن که این باران عیدم تموم شد و اومدنی نیست گفتم بزار اینا بنویسم ببینین من برگشتم و حالمونم خوبه و به زودی با کلی خاطره و نوشته برمیگردم!بوس بوس

سال نو مبارک

سال نو بر همتون مبارک امیدوارم تک تکتون سال خیلی خیلی خیلی خوبی داشته باشین و به همه آرزوهاتون برسین!! 

ما بعد از ظهر میریم خونه همسری و امشب کنار اوناییم(بلاخره باید دل هر دو تا خانواده را به دست آورد دیگه!)فردا هم که راهیه مشهدیم....امیدوارم سفر خوبی باشه واسمون!اونجا میریم خونه خواهر شوهری. 

خوبی بدی دیدین حلال کنین....به هر حال سفره دیگه!!به فکر همتون هستم و براتون دعا میکنم! 

برگشتمونم معلوم نیست....... 

سال تحویل یکی یکی دعا کردیم و آرزوهامونا گفتیم....خیلی قشنگ بود!(بعدشم جلوی مامان بابایی همدیگرا یه عالمه  بغل و بوس بوسی کردیم!!خوب از اونا یاد گرفتیم دیگه!)

مامان شوهری یه عالمه عیدی واسم فرستاده ....دست گلش درد نکنه! 

مواظب اینجا باشینا من نیستم!