لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

من اومدم

سلام دوست جونیا خوبین؟من که دلم یه عالمه واسه شماها و وبلاگ عزیزم تنگ شده بود و لحظه شماری میکردم زودی بیام اینجا بنویسم!!ما جمعه صبح از مشهد برگشتیم و این چند روزم سرم شلوغ بود و هنوزم هست!به زودی میام خاطرات نوروز ۹۱ را مینویسم و به همتون سر میزنم!!دیدم بچه ها دارن عصبانی میشن که این باران عیدم تموم شد و اومدنی نیست گفتم بزار اینا بنویسم ببینین من برگشتم و حالمونم خوبه و به زودی با کلی خاطره و نوشته برمیگردم!بوس بوس