لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

خاطرات سفر+تاریخ عروسی

سلام دوستای عزیز و دوست داشتنیه خودم 

ما شنبه از سفر برگشتیم...باورتون نمیشه اگه بگم تمام این چند روز بعد از سفر را خواب بودیم!دیروز همسری رفت خونشون و الان باران خیلی دلش تنگه! 

آخه تابستون همش با هم بودیم دیگه ،دیشب خیلی سختم بود تنهایی تو اتاقم بخوابم...واسه اولین بار میترسیدم...خیلی دلگیر بود!ولی خوب محسن قول داده زودی بیاد، احتمالا فردا پس فردا اینجاست! 

از سفر بگم که فوق العاده بود.ما بودیم مادرشوهر و پدرشوهر و داداش و زن داداش محسن و پسر گلشون!(اگه محسن بفهمه کلمو میکنه)آخه تازگیا خیلی به سینا حساس شده!هی به محسن گفتم جلوی این بچه ملاحظه کن...هر رفتاری محسن میکنه اینم در مقابل من انجام میده!هر چند دقیقه یه بار بوس میخواد و ....خلاصه الان هممون داریم کاری میکنیم تا اون بیخیال زن عموش بشه(پناه بر خدا) 

خوب همسفری با خانواده همسری عالی بودن راستی پسر خواهر محسنی هم با ما بود و با دلقک بازیای اون همش خنده به کار بوداااااا!فامیلای محسنی هم که یکی از یکی دیگه بهتر
!وای که چقدر اینا مهربون بودن...همشون کلی هدیه به من دادن...روستاهاشون اطراف منجیل و زنجان بود...آب و هوا توپ!خونه هاشون همه مثل خونه های شمال و رو بلندی همه جا سبز و ...پر درخت زیتون!شغل اصلیشون زیتون پروری بود دیگه!به اندازه ۱ سال هممون زیتون بهمون دادن!(آخ جون)همش به مهمونی و گردش بودیم...سوار الاغ شدیم سوار تراکتور شدیم و شیر دوشیدم ،زیتون چیدم!یاد گرفتم دیگه!(چرا که نه؟!!!)خیلی حال میداد...من و جاری جونم که هرروز کلی خوشگل موشگل میکردیم  و کلی عکس میگرفتیم!۵۰۰ تا عکس تو این سفر گرفتیم...عالی شدن!مخصوصا عکسای من و همسری!خیلی اونجاها قشنگ بود کاش میشد ما هم اونجا زندگی کنیم...حالا همسری قول داده پولدار شدیم اونجا باغ بخره و تابستونا کوچ کنیم اونجا!ای خدا همسری  را پولدار کن،خیلی قولا به من داده! 

هر شب تا نیمه های شب تو ایوون خونه های خوشگلشون میشستیم و صبحا یه صبحونه ی محلیه عالی!میتونم بگم بعد از اولین سفر من و همسری(شمال ۸۹)این سفر بهترین سفر عمرم بود! 

وقتی میخواستم برم مامانی کلی سفارشم کرد و گفت اگه قرار شد از محسن جدا بخوابی غر نزنیا(آخه اخلاق ما دو  تابچه ی لوسا میدونه)گفتم با وجود اینکه تا صبح بیدارم چشم!اما اونا خودشون درک کردن و به من همسری اتاق جدا دادن!آخ که چقدر جاریم اذیتمون کرد و همش میگفت فرق گذاشتن و من حسودیم میشه(البته به شوخیا)البته فقط سه شب جدا خوابیدیم و بقیه شبا با داداشینا تو یه اتاق خوابیدیم و که کلی خوش میگذشت و تا صبح همگی حرف میزدیم و میخندیدیم! من و همسری یه شب خیلی رویایی و قشنگ هم داشتیم که تا آخر عمر یادم نمیره! 

اینم خلاصه ای از خاطرات سفرمون... 

زهرا جون حالا دیدی خدا پارتی بازی نکرد...قضیه خرید کارخونه بهم خورد!فروشنده پشیمون شد باباینا دنباله خریدن اما همش یه مشکلی پیش میاد!تو ر خدا دعا کنید بابا بتونه یه کارخونه ی مناسب بخره...خیلی استرس داریم هممون!دعا کنیدااااااااااااااااااا! 

راستی اینم بگم امروز شوهر عمه ی محسن (همون که ما  تو هفته پیش رفتیم خونشون،البته ناتنیه)فوت شده و خانواده محسنم دوباره باید برگردن زنجان!حالا نمیشد تا ما اونجا بودین این بیچاره فوت میکرد مامان بابای محسن نخوان این همه راه برگردن اونجا! 

و اما........بچه ها الان چند وقته میخواییم تاریخ عروسی را معین کنیم!میخواستم ۱۴ مرداد بگیرم که ماه رمضونه!۱۴ شهریورم میشه ۳شنبه.به خاطر همین فعلا ۵شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۱ تایید شده!چون اون تالاری که من میخوام خیلی شلوغه و از الان باید رزرو کنیم. 

همین دیگه...همه خبرا را دادم.محسن میگه من خیلی فوضولم حرف تو دهنم بند نمیشه!آره؟
 

برای همسرم: 

یه چند باری تو سفر اشکمو درآوردی...البته میدونم حساسیت منم باعث میشد...ولی خوب خودت قبول کردی اشتباه میکردی و گذشت! 

دیروز خیلی قولا بهم دادیا...برای بهتر شدن زندگیمون!امروز به چندتاییش عمل کردی!مرسی جیگر من!دوستت دارم و دلم واست یه ذره شده!

نظرات 36 + ارسال نظر
پـــریــا ( آواز پــری هاااا ) چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:23 ب.ظ

سلااممممم عزیزم خوشحاالم آپ کردیی

خدا رو شکر که سفر خووبی رو داشتین در کناار هم

بووووس

شقایق چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:38 ب.ظ http://vesale-do-eshq.blogfa.com

سلاااااااااااااااااااام
وای واقعا تز ته دلم خوشحال شدم که کاراتون داره درس میشه
مسافرتم که بهتون خوش گذشته پس اون خاطرات گذشتتم فراموش کنیااااااااااااا
تاریخ عروسیتونم خوب موقی افتاده فقط عوضش نکنیاااا چون ما که میخوایم بیایم برنامه هامون به هم میخوره:دی
راسی قضیه اون شب رویاییت که با همسری داشتی چیه شیطون؟:دی اونم خوب تعریف کن دیگه:دی
همیشه همینجوری خوش باشید
منم دعا میکنم واسه خوشیتون:-*

حتما همون شهریوره ولی روزش ممکنه عوض بشه.شماها واسه شهریور برنامه ریزی کنید!
خوب نمیشه گفت که عزیزم!(شکلک خجالت)

دختــــــرک مــــاه نـــشیـــن چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:47 ب.ظ http://sunset-at-the-moon.persianblog.ir

اوخیییییییییییییییی خداروشکر که خیلی بهت خوش گذشته عزیزممممممم

هورااااااااااااا ایشالا که همون باشه تاریخ عروسیتون اما خوب خیلی بازم دیره!

ما میخواستیم عید بگیریم که همه مخالفت کردن و گفتم عید خوب نیست.چون حتما باید تو تعطیلات باشه مجبور شدیم بندازیم تابستون دیگه!

خاهر شوهری جان دل انگیز چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:47 ب.ظ

سلامممممممممممممممممممممم بارانی جونی
خوفییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به به همیشه به سفر باشین
بارانی جونی هنوزم میگم خدا پارتی بازی میکنه و مطمئن باش باباتینا یه کارخونه بهتر از قبلی میخرن........
هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
دستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
سوت بلبلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ای جان بارانی جونی تو لباس عروس چی میشه؟
هرچند محسن دادا بهتر میشه...ایش یه مدت بود خاهر شوهر بازی درنیاورده بودم
۱۶ شهریور خوبه من راضیم ...به همه بگو من اوکی دادم اون موقع معلوم میشه من کجا یونی میقبولم...بعد با خیال راحت میام میترکونم.....
خیلی عجله دارم باید برم بسیرون ولی بارانی واجب تره
راستی باران جون از فرناز چه خبر؟چیکار میکنه؟بهش بگو خیلی بی معرفتی بخدا...دلم برات یه ذره شده دخملی
دیگه برم
بوسسسسسسسسسسسسسسسس

خاهر شوهری جان دل انگیز چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:53 ب.ظ

میگما بارانی اونجا دل شیر پیدا کردی؟رفتی دوشیدن شیر و سوار الاغ شدی؟
من تا حالا روستا نرفتم....از حیوونای روستایی خیلی میترسم

سلام
خدا را شکر تو راضی هستی!دیگه همه چی حله!
برو از الان کاراتا بکن واسه عروسی ناسلامتی خواهر دامادی
نخیر خودم خوشگل تر میشه از داماد!هووووووم
من که از هیچی نمیترسم!کنار سگاشونم عکس میگرفتم انقدر حال میداد....

جزتوتمومه دنیا پر چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:18 ب.ظ

من نمیفهمم چرا همه از من طلبکارن . من خیلی اومدم اینجا اما در حالی که کامنتاتو برا خیلیا میدیدم یه سرم به من نمیزدی. دوستی تو این چیزا نیست اما وقتی نت هستی و میای وبم میتونی یه اثری بزاری از خودت بیخیال.شمام خووش باشین بای

چه طلبی؟؟!!
نه پری جان شما هم خیلی کم میومدی
اما برای من این چیزا مهم نیست
تو پیوندای من خیلیا هستن که مدتهاست نیومدن وبم ولی من به امید روزیم که برگردن و حذفشون نکردم
خیلیا هم هستن که من نتونستم و فرصت نکردم بهشون سر بزنم اما من هنوز تو پیونداشونم و همیشه و تو هر پستم کامنتشونا میبینم!اونا دوستای واقعین
آره بیخیال....

بانو چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:28 ب.ظ http://ghalebeweblog.blogfa.com/

عشق پاکتون همیشه برقرار

نازنین چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:59 ب.ظ http://naziyenima.blogfa.com

سلام باران جون
خوبی عزیزم ؟
خوشحالم که خوش گذشته بهت . خوشحالم که از همسفر بودن با خانواده ی همسرت راضی هستی و بهت خوش گذشته با اونا....
ایشا... همه چی طبق برنامه پیش بره و به خوبی و خوشی عروسی کنین
راستی من که تا حالا جرات نکردم نزدیک الاغ بشم شهرستان رفتنی:دی ماشا... شیر دلی ها باران جون:دی

نسرین❤علی چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:43 ب.ظ http://www.myrealloveis-ali.blogfa.com

باسلام به زوج عاشق ایشالا خوشبخت بشین عزیزم به ماهم سر بزنین خوشحال میشیم گلم

مهسا و میلاد چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:45 ب.ظ http://eshge-biparva.blogfa.com

سلام خوبی خانومی؟؟

رسیدن بخیر خوشحالم خوش گذشته عزیزم

ایشالله بابات ی کارخونه بهتر از اونو میخره

راستی کارخونه چی قبلا داشت بابات؟

پیشاپیش عروسیم مبارک مام دعوتیم؟؟؟

مواظب خودت باش عزیزم

کارخونه سنگ.هنوزم داره اما اون شراکتیه...این یکی را دعا کنید جور بشه تا منم خیالم راحت بشه.
بله که دعوتین

ثنا چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:36 ب.ظ

من که دیگه کم کم میخوام باهات قهر کنم .. از بس که بی معرفتی خدایی ..
چند بار هم گله ات رو پیش قاصدک کردم
همش میگم باران اصلاً یه سراغی از من نمیگیره .. نه کامنت میزاره واسم نه اس ام اسی چیزی ..
به هرحال خوشحالم که روزهاتون داره خوب سپری میشه آجی .. عروسی هم جلو جلو مبارک

حق داری آجی
من خیلی بدم
برم بمیرم که همه ازم دلگیرن اما اگه بدونی چه اوضاعی بود ببخش دیگه آجی جون
تلافی میکنم
تو بزرگی کن
باشه!؟
تو که عروسیمون میای؟اگه نیای میکشمتاااااااااااا

مهشاد پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:15 ق.ظ http://www.aramesh71.blogfa.com

سلام عزیز دلم
وای الهی قربونت برم عشق قشنگم
خیلی ناز بود عکستون آجی ، خیلی خیلی ...
خودت که ماهی ، عقشمی ، نفسمی ... خودت که بهتر میدونی
همسری هم مثل همیشه عالی ، 20 ... آجی همسری خیلی شبیه مجید حاجی زاده ست ها .... قبلا گفته بودم بهت آیا ؟!
میسی عزیزدلم
بقیه رو هم بفرستیا ، دوباره کلی ذوق مرگ میشم
منم اون روز عروسی سمیرا آتلیه رفتم .... هنوز عکسا رو تحویل
نگرفتیم ، وفتی دادشون می فرستم واست
می بوسمت قربونت برم
عروسی تون هم پیشاپیش مباررررررررررررررررررررک

مریم یکی از دوستای باران جون پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ب.ظ

باران جونم از صمیم قلبم بهت تبریک میگم که خلاصه تاریخ عروسی مشخص شد ...

ان شا الله تو این یک سالی که مونده به عروسیتون همیشه شاد و سلامت و خندون باشی و جیبهاتون پر از پول با برکت بشه خانومی.....

نازنین ومصطفی پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:07 ب.ظ http://www.khateratemon.blogfa.com

منم میتونم بیام علوسییییییییییییییییی ایشاللله میایممنودوستم مریم میایم سفرخداروشکرخوش گذشته گلم روزدخترهم مبارک

mary جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ب.ظ

salam azizam vayy baran cheghadr khoshhal shodam vaghti tarikhe arusitun ro khundam
hmmm khoshbe haletun...poste kheyli ghashang bud safaram behe t khosh gozashte khoshhalam
ama tike tarikhe arusit vayy alan tasavoret kardam labase arusi pushiiidiii..khoshhalam behet s midam
cheghadr dust daram tu lebase arsusi bebinamet ama to shad bashi vasam kafie
sry 1ki 2ruz dir umdam khunamun nabudam

سلام عزیزم ممنون خانومی
ببخش جواب استا ندادم شارژ ندارم...

mary جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ب.ظ

are goftam baran chera javb ndad.bashe azzam eshkal nadare

dokhi جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ب.ظ http://poram-az-eshgh.blogfa.com

واااااااااااای باران این تاریخ عروسی شماست؟؟؟ 16 شهریور 91؟؟ منم دعوتم دیگه؟؟؟
خدا رو شکر که بهت خوش گذشته و همه چی داره درست میشه خیلی خوشحالم واست عزیزم

معلومه که دعوتی عزیزممممم

منم باران شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:52 ق.ظ

سلام عزیزم.
وااااای خدا من چه قدر روستارو دوست دارم. مخصوصا نون پختن و شیر دوشیدن...
از الان گفته باشم اگه باغ خریدی ما هم میایم همه تابستونو خونتون تلپ میشیم (:
خدا رو شکر که بهتون خوش گذشته. انشاا... بقیه کاراتون زود زود جور بشه.
وای منم دیشب بعد از کلی روز تنها خوابیدم. فقط به امید اینکه این روزای تنهایی انشاا... زود زود تموم بشه.
خانومی رمز پست قبلی رو به من ندادی ):

تو دعا کن ما بخریم جا واسه شما هم هست عزیز دلم
شرمنده باران جون
در اولین فرصت الان با هوشمند اومدم سرعتم خیلی پایینه نمیتونم برم یاهو
باران تو نمیخوای شمارتو به من بدی؟وبم که درست نمیکنی؟

شلاله شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ

سلام باران جونم.خدارو شکر که خوبین و بهتون خوش گذشته.
انشاالله همیشه اینطور باشه

A&M شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:09 ب.ظ http://beomine.blogfa.com

سلام عزیزم بالاخره بعد از مدت طولانی اومده
عزیزم پس عروسی دعوتییییییییییم
خداروشکر که سفر خوب بوده
منم میام میآپم تا الان که نشدهههههه

نازی شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:57 ب.ظ

سلام باران جون
خوشحالم که اوضاع بهتر شده
به خدا من همیشه وبتو دنبال میکنم. تقریبا هرروز بهت سر میزنم اما چون با موبایلم نمیتونم نظر بدم
ولی همیشه به یادتم و میخونمت

مهسـ ـآ شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:23 ب.ظ http://take-it-easy.blogfa.com

خوشحالم خوش گذشته

مهدی و هنگامه شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:04 ب.ظ

سلام باران جان
خوبی ؟
حسابی خوش می گذرونیدا تو این یک سال 4 بار رفتید سفر
ان شالله که برنامه هاتون بهم نخوره و همون روز 16 شهریور 91 با هم برید سرخونه و زندگی خودتون

ممنون هنگامه جون
آره ماشالا زیاد رفتیم سفر....عاشق سفریم.

رویای آبی یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ب.ظ

سلام باران جون ؟ خوبی ؟

ممنونم بابت رمز. منتفی شدن اون قضیه حتما حکمتی توش بوده گلم. زیاد خودتونو ناراحت نکنید. حتما فرصتهای بهتر برای موفقیت بیشتر پیش روتون قرار می گیره.

انشاءا... با خرید کارخونه تمام مشکلاتتون حل می شه.

خوشحالم که سفر بهتون خوش گذشته، امیدوارم برنامه هاتون همونطور که دوست دارین پیش بره و زودتر عروسیتونو برگذار کنید.


منم باران یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ب.ظ

خواهش میکنم عزیزم این چه حرفیه.
اتفاقا این پستتو که خوندم بد جور هوس کردم که منم بنویسم. خیلی دلم میخواد.
خانومی چشم. شمارمو برات میل میکنم.

نگین یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:41 ب.ظ http://aroos-kocholo.blogsky.com/

انشالله همیشه به سفر و گردش خانمی
انشالله همون تاریخ بشه و یه عروسی بگیرید که همیشه تو ذهنت بمونه عزیزم

بانو یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ب.ظ http://ghalebeweblog.blogfa.com/

عروس خانم شما واسه کدوم شهری؟
خوشبخت بشین

منم باران دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ق.ظ

بارانم شمارمو میل کردم. هر وقت چک کردی بهم خبر بده.

A&M دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:19 ب.ظ http://beomine.blogfa.com

سلام باران جونی
خوبی؟همسری خوبه؟
بیا بآپ دیگه دلم تنگیده منم آپم پس از مدت هااااااا

غزل دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:18 ب.ظ http://tameeshgh.blogfa.com

سلااااااااام جیگر خودم
چووووووووووووووووووووووووری؟؟؟؟
وااااااااااااااای باران بخدا دلم برات یه ذره شده ماشاله اینقدر سرت شلوغه که یادی از ما نکنیییییییییییی؟
باران برو خصوصی یه خبرایی واست دارم

غزل چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:36 ب.ظ http://tameeshgh.blogfa.com

باز کجا رفتییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

عسل پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:35 ق.ظ http://10234506780.blogfa.com

سلام باران جان.خوب هستی؟

انشالله که عروسیتون به بهترین نحو و رو تاریخ خودش برگزار بشه و یه روز به یاد ماندنی باشه براتون من از شنیدن تاریخ عروسیتون خیلی خوشحال شدم و از صمیم قلب بهترینها رو برات ارزو میکنم.
انشالله کارخونه هم درست میشه غصه نخور.بوس بوس

خاهر شوهری جان دل انگیز جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 ق.ظ

ای خدا......................
اول سلام
بارانی تا حالا تجربه کردی که یه شب هی به فکر زن داداشتو داشت باشی و ش نداشته باشی که اس بدی و شب بااز سرمای زیاد حال نداشته باشی بیای بالا و پای سیستم بشینی و بری وبشون و یه حسی بهت بگه احتمالا تو وبشون خبری هست ولی تا صبح صبر کنی و وقتی بیدار میشی سریع بزنی و بیای نت و وبشونو با هیجان کنی که آپیدن ولی..........
ببینی ای دل غافل.....
هیچ خبری نیس و کلی ضایع شدی ....
تا حالا این حسو درک کردی؟

تو مگه شماره منا نداری ؟
قربونت برم دعا کن داداشت حالا حالاها بیدار نشه من آپ میکنم

خاهر شوهری جان دل انگیز جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ق.ظ

تو حداقل بیا از رنگ دیوارای خونه همسایتون بگو.از خط کشیای تو خیابون بگو بابا این همه موضوع نبینم یه بار دیگه بیامو ضایع شم گفته باشم

خاهر شوهری جان دل انگیز شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:11 ب.ظ

ش=شارژ بلای خانمان سوزه دیگه همیشه بدموقع تموم میشه
تا یه الو میگی سریع تموم میشه نمیدونم چرا

مریم دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ب.ظ http://www.ishtar72.blogfa.com

منم عشقمومیخوام
ازظهردارم میگریم خیلی دوره میخوامش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد