لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

عروس مهتاب

عاشق آهنگ عروس مهتاب آصفم!همسری هم خیلی این آهنگا دوست داره!دیشب این آهنگا گذاشتیم و دوتایی کلی باهاش رقصیدیم!خیلی دوست دارم شب عروسیمون همه دورمون حلقه بزنن این آهنگ خونده بشه و من و همسری اون وسط چشم تو چشم هم عاشقانه برقصیم! 

کلی این صحنه را تمرین کردیم.....کلا این اهنگا گوش میدیم از استرسمون کم میشه و حس خوبی بهمون دست میده! 

همسری و مامان رفتن میز صندلی واسه شب حنابندون کرایه کنن!منم نشستم مهمونای عروسی را یه بار دیگه نوشتم و تعدادشونا حساب کردم!

واسه شب حنابندون میخوام یادبود بدم و دوست دارم خوم درستشون کنم...کسی مدل قشنگی سراغ نداره عکسشو بزاره واسم؟! 

راستی لباس حنابندون تصوییب نشد و قرار شد برم یه دست دیگه بخرم میگن رنگش واسه عروس خوب نیست!احتمالا آخر هفته با دوستم بریم تهران بخریم! 

یه خرگوش گوگولی بزرگ خریدم واسه رو تختمون...اون خرسه هم گذاشتم رو مبلا!قشنگ شد...میز آرایش هم چیده شد!رو تختمون هم گلای خشک ریختیم!  

دیگه همینا فعلا.....  

دوستتون دارم!  

19 روز مونده تا عروسیمون!