لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

آرامش زندگیه مشترک

سلام دوستای گلم 

دلم واسه همتون یه عالمه تنگه و دوست دارم به زودی اینترنت خونه وصل بشه و من تند تند بیام اینجا گزارش بدم و گزارش بخونم!!!خط تلفنمون وصل شده ولی هنوز یه کم مشکل داره...کم کم داره درست میشه و به زودی دیگه راحت میشم!! 

از احوال ما اگه بخواید بدونید باید بگم همه چی خوب و آرومه خدا را شکر!  

زندگیمون روز به روز قشنگ تر میشه و واقعا الان میفهمم آرامش یعنی چی!!!!آهای دختر پسرای نامزد هرچه زودتر عروسی کنید برید خونه خودتون که خیلی خیلی خوش میگذره و این استقلال آرامشو به زندگیتون برمیگردنه!!همسری که بیشتر موقع ها نیستش و مشغول کاره منم تو خونه سرگرمم...گاهی میرم خونه دوستام گاهی خونه مامانینا.....از فردا هم باید برم دانشگاه کلاس دارم.ترم آخرم و پروژه و کارآموزیم هم مونده چون ترم پیش کم واحد برداشتم.احتمالا با شروع کارآموزی برنامه زندگیم تغییر میکنه و کارا یه کم سخت تر میشه! 

هرروز صبح همسری خودش صبحونه آماده میکنه میخوره و بعدش میاد منا که یه چشمی نگاش میکنم بوس میکنه و میره سر کار!منم یکی ۲ ساعت بعد بیدار میشم و مشغول کارا میشم!تو کارا خیلی کمک میکنه و زیاد اذیت نمیشم....شبا بعد شام میشینیم جلو تلویزین کلی خوراکیای خوشمزه میچینیم دورمون و تا آخر شب فیلم میبینیم و میگیم و میخندیم!گاهی الکی باهاش قهر میکنم و اونم شروع میکنه به منت کشی و ناز کشیدن!کلا مهارت خاصی تو این کار داره....... 

دیروزم واسه اولین بار تو خونه عشق یه دعوای کوچولو داشتیم.همسری مقصر بود و خیلی ازم عذر خواهی کرد ولی خوب تا شب تو خودم بودم و باهاش حرف نمیزدم....شب شام آورده جمع کرده ظرفا را شسته واسم میوه و شربت آورده و هزار دفعه بوسم کرده تا ببخشمش و منم دیگه دیدم گناه داره باهاش آشتی کردم و عشقولی شدیم! 

اگه بشه میخوام ۵شنبه شب مهمونی بدم....مادربزرگ پدربزرگام و مامان بابام و عمه کوچیکه! 

دوست داشتم مامان بابای همسری هم باشن که گفتن فعلا نمیتونن بیان ما خودمون هفته پیش رفتیم خونشون و دیدمشون!!بابای همسری منا تو بغل گرفته بود و ولم نمیکرد حسابی دلش تنگ شده بود واقعا دوستم دارن منم دوستشون دارم. 

هنوز نمیدونم واسه مهمونی غذا چی درست کنم ولی حتما عکس واستون میزارم!! 

در مورد عکسای جشنمون هم باید بریم انتخاب کنیم و بهتون قول میدم حتما براتون چند تا عکس از اون روز بزارم! 

کادوی عروسی بیشتر بهمون پول و سکه دادن همسری هم میگه تا سکه گرونه سکه ها را بفروشیم و با فروش ماشینمون یه ماشین بهتر بگیریم!!ماشینم که روز به روز داره میره بالا....فعلا همین طور موندیم خدا کنه هرچی صلاحمونه همون بشه! 

 

این پستمو زیاد دوست نداشتم یه جوری بود....از این به بعد خاطرات جالب زندگیه مشترکمونا مینویسم و سعی میکنم همراه با عکس باشه چون خودم پستای عکس دارا خیلی دوست دارم!! 

تا اونجایی که برسم بهتون سر میزنم...... 

دعا کنید دفعه بعد از خونه خودمون آپ کنم.

نظرات 21 + ارسال نظر
هما(دختربهار) سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:08 ب.ظ

ایشاا... زودی خط تلفنتون وصل بشه
و بیای تند تند اپ کنی

ایشالا عزیزم
مرسی

شلاله سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:35 ب.ظ

ای جونننننننننننننننننننننننننننننننننم منم هوس کردم بریم خونه ی خودمون.برم وارد مذاکره بشم.
واسه عروسیه الی هم ۶ روز مونده فقط.
ابن مسائل کوچیکم که نمک زندگیه

آره به نظر منم زودتر وارد مذاکره شو!!!خیلی باحاله!!
به سلامتی ایشالا
آره دیگه آشتیه بدش خیلی حال میده

مهدی و هنگامه سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:46 ب.ظ http://www.2ravani.blogfa.com

سلام خانومی
خوبی
آره از هرکی که دوران عقد را گذرونده می پرسم دوران عقد بهتر بود یا الان که سر خونه و زندگی خودتون هستید میگه الان
اما خوب من باید خودم تجربه کنم تا ببینم کدوم بهتره و سال دیگه نتیجش را بهتون میگم

ندای علیرضا سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:05 ب.ظ http://yekzojekhoshbakht.blogfa.com/

خداراشکر که خوشبختی مهربونم تو لایق اینهمه خوشبختی هستی ایشالله روز بروز زندگیت شیرینتر بشه گل من ایشالله زود نت خونتون وصل شه تند تند بیای دلتنگت شدیم

mary سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:44 ب.ظ

salam aziizam.tu fb didamet goftam dg up kardiii.khob be salamatii.khoshhal shodamm.eishaala vasl mishe miyay aksatunam mizariii.vay koli delam mikhad aksatun ro bebinamm
shad bashin eshghetun payedar

ادمک برفی من سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ب.ظ http://www.adamakebarfiyeman.blogfa.com

آخییییییییییی پس حسابی داره خوش میگذره دیگه ...
خوبه بالاخره این آرامش بعد از عقد و نامزدی و این حرفا رو طعمشو چشیدی

ایشالله همیشه این ارامش واسه هردوتون همیشگی باشه عزیزممممم:*:*

زودی منتظریم که ایشالله دفعه بعد از خونه خودتون اپ کنی با عکسای قشنگ قشنگ

مهسا سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:36 ب.ظ

سلام عزیزم

خداروشکر میکنم به خاطر لحظه های قشنگی که دارین

عشقتون پایدار

کارین چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:22 ق.ظ

وااااای بیچاره از دستِ تو چی میکشه
هی قهر میکنی هی ناز میکشه
باید با محسن حرف بزنم که تورو اینقدر لوس نکنه...آخر سر خودش به دردسر میفته
خیلی بدی تو..خیلی نامردی تو...میخواستم فحش بدم که ندادم....قبول نیست زودتر عکساتو بهم نشون بده ببینم....یدونه هم نشون بدی قبوله...حالا باید فکر کنماااااا....
آجی جونم ایشاله زندگیتون هرروز که میگذره عاشقانه تر از روزِ قبل باشه...ایشاله چشمِ بد ازتون دور باشه...ایشاله ......
دوسسستت داااااااااارم یه عالمه
اندازه ی یه قابلمه
اهان یه چیز دیگه تو کار نکنیاا اصلا....بخور و بخواب

نه آجی فحس واسه چی بیا با هم دوست باشیم
به جون خودم عکس ندارم یعنی دارما ولی تنها نیستم با دوستامم اگه بشه اونا را کات میکنم واست میفرستم خوبه؟
عوضش فردا مهمون دارم باید کلی کار کنم

پـــریــا ( آواز پـــری هااا) چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:27 ق.ظ

سلاام عزیزم . خداروشکر که ارامش توی زندگیتون وجود داره .. ایشالاه همیشه همینجوری بااشه ...

الفی چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:24 ب.ظ

به به عروس خانوم چه عجب تشریف اوردیانشالله که خوب باشی.خدا رو شکر که دوباره با خانواده ی همسری خوب شدی

نه عزیزم من با پدر مادر همسری هیچ موقع بد نبودم که حالا بخوام خوب بشم اونا همیشه عزیز من هستن ولی خواهر برادرا کلا از زندگیمون خارج شدن.

شقایق چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:28 ب.ظ http://vesale-do-eshq.blogfa.com

سلام به ماه ترین عروس دنیا
خوبی عزیزم
ایشالا همیشه همینجور خوشبخت بمونید
چشمات ناز میبینه عزیزم
والا ما که هرچی به آقامون میگیم زودی ازدواج کنیم قبول نمیکنه میگه سال دیگه به آقا محسن بگو بیاد بگه عروسی چه مزه ای میده شاید نظرش برگشت

آره واقعا خواستی بگو به همسری بگم باهاش یه صحبتی داشته باشه

عسل چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:30 ب.ظ http://fasletaze91.blogfa.com

یعنی میگی ما هم زودتر بریم خونه خودمون؟! من فکر کردم اینجوری همه کارامو مامانم میکنه بیشتر بهم خوش میگذره
خداروشکر که زندگیتون رو روال خودش افتاده.امیدوارم اینترنتت هم زود وصل شه.
به نظر من سکه هاتونو برای ماشین نفروشید چون ماشین از قیمتش میفته.البته فقط یه پیشنهاده هااا!تو این اوضاع مملکت هیچی قابل پیش بینی نیست!من خودمم همه رو نگه داشتم

قفل چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:48 ب.ظ

سلام آجییییییییییییییییییییییییییییییییییییی...قربونت برم که عین خودم وسواس داری تو نوشتن..ولی خودمونیما..اصن از اینجا غافل نمیشی..ایشالا زودتر از خونتون آپ کنی وب خوشگلتو..آجی خیلی دوست دارم................................یه دو نه ای!!

جوجوبانو چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:16 ب.ظ http://joojoo85.blogfa.com

سلام عزیزم.
اینا هم خودش خاطره شیرین میشه در آینده.
مهمونی خوش بگذره منتظر عکس ها و هنرمندی های قشنگ هستم.
راستی خونه چی کار کردید؟

ممنون عزیزم
خونه چی؟منظورتا نفهمیم!!

ban0o0o0o0o0o چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:36 ب.ظ http://www.donyayeparisa.blogfa.com

salaaam
ishalaaa ke hamishe arameshetun paydar bashe
man linket kardam khanumiii

سوما چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:37 ب.ظ http://sonata.blogfa.com

سلام آجی من رمزو فراموش کردما دوباره رمزو بفرست برام خواهش

رها چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:00 ب.ظ

سلام خانم گل. عروسیتون مبارک. امیدوارم خوشبخت بشین. آره طلا که خیلی رفته بالا. منم چند روزه دیگه عروسی داداشمه و ملت موندن سکه بدن یا نه.
ماشین کادو کی بوده که میخواین بفروشینش؟ حیفه.

ماشین که کادو ندادن داشتیم .......آخه میخواییم ماشین بهتر بخریم ولی فعلا که قیدشا زدیم اوضاع خیلی خراب شده

الفی پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:03 ب.ظ

شاید جملما بد نوشتم بله شما گذشت کردی همیشه و بدیی از طرف تو نبوده فک کنم اونا یکم حسودی کنن بهتون

خانم کوچولوی آقاییش پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:07 ب.ظ

رمزتو بده دیگه باران:-(

سارا یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:50 ق.ظ

سلام من امروز اتفاقی سایتتو پیدا کردم راستش دارم دنبال عکس آیینه وشمعدون میگردم باران جان منم مثل خودت مرداد89نامزد کردم ومیخواستیم شهریور بریم سر خونه زندگیمون اما متاسفانه نشا فعلا عروسی عقب افتاده و من وهمسرم کلی به هم ریختیم جندتا سوال دارم جوابمو میدی؟واقعا با عروسی به آرامش رسیدین یا اینا همش حرفه؟عکی آیینه شمعذونتم بذار تو وبلاگ برام راستی بعضی قسمتها رمز دارن چطوری من رمزو ازت بگیرم؟من تو کلوب ایرانیان با نام سارا صالحی هستم اگه ممکنه اونجا برام پیام بذار ممنون

ایشالابه سلامتی عروسی کنید عزیز دلم
باور کن به آرامش میرسین فعلا که خوبه همه چی
عزیزم من در اولین فرصت عکسا میزارم

نیلوفر(این قاصدک دله منه) جمعه 21 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:45 ب.ظ

باران جونم سلام
چه طوری عروس خانم
ببخش که کم میام پیشت
دیگه میرم سر کار سرم شلوغه
خوشحالم که زندگیتون آروم و خوب پیش میره
ایشاالله همیشه اینجوری باشید
منتظر عکسات هستیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد